آتشین

آدرینا جون هر موقع میخواد بره تو حیاط اول دمپاییش رو میپوشه بدون اینکه بهش بگم خودش همیشه دمپاییش رو میپوشه اینجا هم داره به من اشاره میکنه که دمپاییم رو بپوشم وقتی هم بازیش تمام میشه و میاد داخل خونه اول درب خونه رو میبنده و بعد دمپاییش رو بیرون میاره و میذاره تو جاکفشی فدات بشم عسلم ...

این عروسک و کالسکه و شیشه شیر رو براش از جهرم خریدم خیلی دوستش داره,حتی موقع خواب میخوابونه کنارش اینجا هم آدرینا جون مشغول شیر دادن به عروسکش هست این عروسک آویزی هم براش خریدم   ...

این سه عکس هم لحظات آخر بود که خونه مامانم بودیم و میخواستیم حرکت کنیم به سمت بندر ...

روز دوم که رفتیم پارک آدرینا جون  و امیر حسین جون با هم بودن کلی به پرنسس خانم خوش گذشت فدای اون بالا رفتنت بشم خوشکلم     ...

جهرم که بودیم آدرینا جون رو 2 روز پشت سر هم بردم پارک نزدیک خونه مامانم اینا ...

جهرم که بودیم عروسی هم رفتیم   ...

عکسهای سفر به جهرم آدرینا جون و امیر حسین جون این کالسکه و عروسک هم براش از جهرم خریدم البته یه عروسک آویزی هم براش خریدم میثم جان از بندر اومده بود جهرم دنبال ما بیچاره حسابی خسته بود و خوابش برد از اون طرف هم آدرینا جون خودش رفته بود کنار باباش خوابیده بود وروجک خانم در حال شیطونی کردن اینجا هم رفته بودیم خونه خاله خودم     ...

مامان سارا و آدرینا خانم اینم از گل کردن کاکتوس خودم تا حالا گلش رو ندیده بودم همه گلهایی که کاشتم مربوط میشه به قبل از به دنیا اومدن آدرینا جونم ...

اینجا هم رفته بودیم خونه خاله گوهر تا رفتیم خونه خاله وروجک خانم رفت دنبال اسباب بازی آدرینا خانم و خاله مریم اینجا هم اتاق مریم جونه حسابی با عروسکهای مریم جون بازی کرد ...

اینم لحظه پایین اومدن آدرینا جون از تختش آفرین قشنگ مامان   ...