آتشین

روز سیزده بدر هوا بارونی بود ولی خیلی خوش گذشت   امیر محمد جون و ادرینا خانم آدرینا جون حسابی خاک بازی کرد مدتی هست که وروجک خانم خودش درب ماشین باز میکنه و سوار میشه و خودش درب ماشین باز میکنه و پیاده میشه آدرینا جون گل مامانشه اینم از آقا آرمین جون         ...

پرنسس خانم دو تا اسم دیگه هم یاد گرفت: یاسمن و آرمین    

این عکسها هم داخل هتل مشهد که بودیم از پرنسسم گرفتم اولش به خاطر اینکه پاش تو گچ بود دوست نداشتیم ازش عکس بگیریم ولی چون سری قبل هم رفته بودیم مشهد اما عکس با حرم ازش نگرفته بودیم بردیمش عکاسی و گفتیم پاش تو عکس نیفته الهی مامان فدای اون خنده هات بشه این عکسها رو قبل از رفتن به سفرمون به مشهد,از پرنسس خانم گرفتیم با وجودی که پاش تو گچ بود ولی چون همش میگفت مامان پارک ما هم دلمون نیومد که نبریمش اینم از لباسهای عید آدرینا جون ...

ما یازدهم ظهر رسیدیم بندر و صبح دوازدهم رفتیم جهرم اخه دوست داشتم سیزده بدر در کنار خانواده خودم باشم سیزده بدر هم رفتیم باغ شوهر عمه ام.جای همگی سبز, کلی خوش گذشت در اولین فرصت عکسهای روز سیزده هم میذارم تو وب

گچ پای آدرینا جون هم یازدهم تا از مشهد برگشتیم, رفتیم درمانگاه شهرکمون باز کردیم خدا رو شکر دیگه پاش خوب شده و حسابی شیطونی میکنه از نظر غذا خوردن هم خیلی خوب شده و روزانه شیر هم خوب میخوره آدرینا جون ماشاالله روزانه یک پاکت شیر میخوره و در طول روز 10 الی 15 تا هم پسته میخوره خیلی پسته رو دوست داره در کل غذا خوردنش هم نسبت به قبل خیلی خوب شده  نوش جونت عزیزممممممممممممممممممممم دو کلمه دیگه هم یاد گرفته:کجاست,کجایی در کل صحبت کردنش هم روز به روز داره عالی تر میشه و کلمه های بیشتری داره یاد میگیره خیلی هم شیرین زبون شده     ...

  مجتمع الماس شرق     ...

و در آخر هم رفتیم باغ وحش اما آدرینا جون از بس خسته شده بود خوابش برده بود و آخرای باغ وحش بود که بیدار شد               ...

بعد از صرف ناهار هم رفتیم چالیدره   ...

بعد از بازار طرقبه هم رفتیم یکی از باغهای شاندیز برای صرف ناهار     ...

این عکسها رو بازار طرقبه گرفتم این چشم زخم نقره هم برای پرنسسم خریدم ...