بدون عنوان
آدرینای مامان ۱۰ روزی هست که بدون اینکه من بخوابونمش خودش میخوابه
چند روز پیش آدرینا جون مشغول بازی با اسباب بازیاش بود منم داشتم تلویزیون تماشا میکردم که دیدم عروسکش تو بغلشه و خوابش برده
مامان فدات بشه نفسممممممممم
کنجشکا آواز نخونین برین تو باغچه نمونین
کلاغا قارقار نکنین غنچه مو بیدار نکنین
به باد بگین هو نکشه عزیزکم بیدار میشه
هفت در و هفت بندون کنین دیوها رو تو زندون کنین
فرشته ها بیاین پیشش بگین لالایی تو گوشش
این ماه آسمونیه تکه عزیز گرونیه
تشک لحافش پر قو نازکه خوابش مثه مو
خواب دیده که ماهی شده تو رودخانه راهی شده
می خواد بره به دریاها فکر میکنه به فرداها
خدا همیشه همراته اون ور دنیام باهاته