بدون عنوان
آدرینا جون یه مدتی بود که میگفت دوچرخه میخوام و بابا میثم هم فوری رفت برای پرنسس خانم یه دوچرخه خرید
مرسی بابایی
خیلی هم دوچرخه ش رو دوست داره,هر روز صبح تا بیدار میشه میره سراغ دوچرخش
بابا جونش به غیر از دوچرخه,براش دو دست لباس خانگی و یه جفت دمپایی و کفش هم براش خریده بود
جیگر مامان داره کم کم به دو سالگیش نزدیک میشه و تو فکر یه تولد برای خوشکل خانم هستم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی