بدون عنوان
آدرینا جون صدای جوجه و ببعی هم بلده در بیاره
پرنسس خانم هر از یک دقیقه میاد لبهای مامان جونش رو میبوسه خیلی بلاست این خوشکل مامان
عزیز دل مامان خدا رو شکر قرمزی پاش خیلی خوب شده ولی سرماخوردگیش نه
دوباره امشب نوبت دکتر براش گرفتم که ببرمش اخه نفسش خیلی تنگه و عفونت گلوش هم خوب نشده برای همین نمیتونه نه غذا بخوره نه شیر
از روزی که سرما خورده یه قاشق هم غذا نخورده شیر هم به سختی میخوره آخه نمیتونه درست با بینی نفس بکشه بچم خیلی ضعیف شده
خیلی دوست داره غذا یا شیر بخوره ولی چون نفسش تنگه نمیتونه
قشنگ مامان حتی شبها به خاطر نفس تنگیش چندین بار بیدار میشه
حتی ماست که بخاطر اسهالش بهش میدم به سختی میخوره چه برسه به غذا
اینم از رفتن ما به جهرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی